نام : علی
لقب : رضا، صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفوالملک، کافی الخلق، رب السریر، و رئاب التدبیر
کنیه : ابوالحسن
نام پدر : موسی
نام مادر : نجمه تکتم
تاریخ ولادت : 11 ذی القعده سال 148 هجری
محل ولادت : مدینه منوره
مدت امامت : 20 سال
مدت عمر : 55 سال
تاریخ شهادت : آخر ماه صفر سال 203 هجری
علت شهادت : انگور زهر آلود
نام قاتل : مأمون ملعون
محل دفن : خراسان
تعداد فرزندان: 1پسر و 1 دختر
مشهورترین لقب
مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب این لقب گفته اند: «او از آن روی رضا خوانده شد که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده : از آن روی که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روی او رضا خوانده اند که مأمون به او خشنود شد..»
بقیه مطالب در ادامه:
ولادت
حضرت امام رضا علیه السلام هشتمین پیشوای تشیع، فرزند امام کاظم علیه السلام و نجمه خاتون است که در مدینه منوّره ولادت یافت. اسم مبارک آن امام علی، کنیه اش ابوالحسن و ملقب به رضا است. حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در دوران زندگی اش بارها آن حضرت را به عنوان وصی و خلیفه خود و امام مردم معرفی می فرمود. از حضرت رضا علیه السلام معجزات و کرامات فراوانی در تاریخ ثبت شده است.
فضائل
امام رضا دارای اخلاقی بسیار نیکو بود؛ به طوری که دوست و دشمن به فضیلت و مکارم اخلاق او اقرار داشتند. امام از ذوق سرشاری برخوردار بود و گاهی مطالب عمیق و مفیدی را در قالب شعرهای نغز و شیرین بیان می فرمود.
دعوت مامون از امام به سوی مرو
پس از مرگ هارون الرشید، فرزندش مامون با برادر خود امین به مخالفت برخاست و سرانجام او را کشت و خود بر اریکه خلافت تکیه زد. پس از مرگ امین، آشفتگی اوضاع کشور سبب شد از هر گوشه و کناری، گروهی قیام کنند. مامون برای آرام کردن اوضاع، چاره ای ندید جز اینکه از نفوذ معنوی حضرت رضا علیه السلام استفاده کند. پس امام را به مقرّ حکومتش مرو دعوت کرد. امام چندین بار از رفتن به مرو عذر خواست ولی مامون نپذیرفت. لذا پس از وداع با قبر مطهّر جدشان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، خود و اهل بیتشان به طرف مکه حرکت کردند و پس از وداع با خانه خدا به طرف خراسان رهسپار شدند. از حضرت رضا علیه السلام در راه مکه به خراسان مخصوصاً در شهر نیشابور معجزات بسیاری دیده شد و سخنان آموزنده ای در تاریخ به ثبت رسید که از مهمترین آنها حدیث معروف سلسله الذهب است که در نیشابور ایراد فرمود. مأمورین مأمون، امام رضا را از نیشابور به طرف طوس حرکت دادند و از نواحی ده سرخ و رباط سعد گذشتند و به سناباد وارد کردند. حضرت در سناباد جای قبر مطهّر خود را نشان دادند و پس از اقامتی کوتاه از سرخس به مرو، مقرّ حکومت مأمون، رفتند. (سناباد جایی در طوس است که قبل از آباد شدن شهر مشهد، روستای بزرگی بوده و اکنون قبر حضرت رضا در آنجا واقع است)
پیشنهاد ولایتعهدی مأمون
مأمون در ابتدا پیشنهاد خلافت را به امام داد ولی امام نپذیرفت؛ لذا مأمون پیشنهاد ولایتعهدی خود را داد که باز هم امام حاضر به قبولش نشد. ولی مامون چاره ای نداشت و به همین دلیل ولایتعهدی خود را با تهدید به قتل، به آن حضرت تحمیل کرد. حضرت رضا علیه السلام که خود را مجبور دید، با اکراه تمام، ولایتعهدی را با شرایط سنگینی قبول فرمود. مامون هم به اجبار، آنها را پذیرفت و دستور داد جشنی به پا کنند و مردم با امام به عنوان ولیعهد بیعت نمایند. بعضی از بزرگان بنی عباس و حتی بعضی از بنی هاشم به امام حسد می ورزیدند و از این عمل مأمون سخت ناراضی بودند، ولی مأمون با دادن هدایا و عطایای فراوان آنها را راضی کرد؛ جز سه نفر که از بیعت با امام سر باز زدند و مأمون هم آنها را به حبس انداخت. سپس مأمون جریان ولایتعهدی را برای حکام و عاملین خود نوشت و به شهرهای دور دست فرستاد و تغییراتی در اداره کشور اعمال کرد؛ به نام حضرت رضا سکه زد و دستور داد نام امام را در خطبه ها به نیکویی ببرند و شاعران در مدحش قصیده و شعر بسرایند. اما امام مکرّراً می فرمود: « این امر تمام نخواهد شد و ولایتعهدی به وقوع نخواهد پیوست.»
آزار مامون
مامون که همیشه کینه حضرت رضا را در دل می پروراند، با سیاست های زیرکانه و منافقانه ی خود، موجب آزار امام می شد و گاه و بیگاه اموری را برخلاف شروط اولیه به امام رضا تحمیل می کرد، که درخواست اقامه نماز عید فطر از آن جمله است. حتی یک بار دستور داد غلامانش به خانه امام یورش ببرند و او را قطعه قطعه کنند اما به لطف خداوند، امام از این واقعه جان سالم به در برد. یکی از سیاست های مأمون برای شکستن ابهت و جلالت حضرت رضا علیه السلام برگزاری مجالس مباحثه با صاحبان ادیان و مذاهب مختلف بود تا شاید در این گیرودار، امام از جواب بعضی سؤالات، عاجز بماند و تقدس و عظمتش شکسته شود. حتی گاهی خود مامون شروع می کرد و سوالات پیچیده قرآن کریم و مذهبی طرح می کرد. ناگفته نماند خلفاء جور غالبا اهل عیش و طرب بودند و به دنبال علم و دانش نمی رفتند. مامون هم بی تقوا و فاسد بود، ولی در عین حال، هم ظاهر خود را حفظ می کرد و هم به دنبال تفسیر و مسائل مذهبی و کلامی می رفت. لذا گاهی خودش با مخالفین شیعه به بحث و گفتگو می پرداخت و جواب آنان را شخصاً به عهده می گرفت.
شهادت
حضرت رضا علیه السلام در هر فرصتی، مأمون را نصیحت و موعظه می فرمود، امّا او تا می توانست بر امام حسد می ورزید و در صدد تحقیر امام برمی آمد و به هر حیله و نیرنگ، مقاصد شوم و شیطانی خود را دنبال می کرد تا سرانجام تصمیم گرفت امام را مسموم کند و او را که مانع بزرگی بر سیاست ها و دنیاطلبی اش بود، از میان بردارد. شهادت حضرت رضا علیه السلام به دست مأمون از صدر اسلام برای اهل حدیث مسلم و معلوم بود و حتی به تصریح رسول خدا و امام علی علیه السلام و امام صادق علیه السلام در تاریخ ثبت شده بود؛ خود آن حضرت نیز بارها از شهادت خود خبر می داد و حتی قاتل خود را مشخّص و جای قبر خود را معیّن می فرمود.
پس از شهادت
پس از شهادت، بدن مقدّس امام را جلوتر از قبر هارون دفن کردند. قبر مطهر امام رضا علیه السلام از آن زمان تا امروز زیارتگاه مسلمین و شیعیان جهان است. برای زیارت امام از ائمه معصومین علیهم السلام ثواب های فراوانی نقل شده است و از آن روضه منوره، معجزات و کرامات بی شماری به وقوع پیوسته است. حضرت رضا علیه السلام یک فرزند بیشتر نداشت که امام جواد علیه السلام بود؛ ولی براداران زیادی داشت از جمله زید بن موسی که علیه مأمون قیام کرد. از امام رضا علیه السلام کلمات و سخنان آموزنده ای به یادگار مانده و صدها حدیث روایت شده است. در عمر پر برکتش شاگردان زیادی تربیت فرمود که مناظرات آنان بهترین گواه بر عظمت مقام او است. از سوی دیگر پس از شهادت حضرت موسی بن جعفر، عده ای از پیروانش به امام رضا ایمان نیاوردند که به آنها واقفیه می گویند.